"ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻥ ﻫﺎ ﻣﯿﻮﻩ ﭼﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﻠﻨﺪ ﻟﺬﺕ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﻗﺖ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﯼ ﭘﻨﺠﻪ ﺁﻣﺪﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﺳﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ"
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود ... و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود گل شکفته! خداحافظ اگر چه لحظه دیدارت شروع وسوسهای در من به نام دیدن و چیدن بود من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من فریبکار دغلپیشه بهانهاش نشنیدن بود چه سرنوشت غمانگیزی که کرم کوچک ابریشم تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
... و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود
گل شکفته! خداحافظ اگر چه لحظه دیدارت
شروع وسوسهای در من به نام دیدن و چیدن بود
من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری
که هر دو باورمان ز آغاز به یکدگر نرسیدن بود
اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما
بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود
شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغلپیشه بهانهاش نشنیدن بود
چه سرنوشت غمانگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود