خمیر بازی

دل نوشته های پاکباز ( Pakbaz.tk )

خمیر بازی

دل نوشته های پاکباز ( Pakbaz.tk )

آتش و خاکستر

درد اونجاست که همیشه فکر میکنیم تا ابد وقت داریم. فکر میکنیم آدمها تا ابد موندنین و قلبشونم همیشه گرم میمونه. درد اونجاست که اکثر مواقع وقتی به خودمون میایم که دیگه دیر شده و از یه کوه آتیش تو قلب کسایی که روزی حرارت عشقشون داشت دنیا رو به آتیش میکشید چیزی جز خاکستر سرد نمونده . آدمها رو تا زمانی که شعله عشقشون زبونه میکشه یا نمیبینیم و یا کم میبینیم، با سرمستی رهاشون میکنیم و میذاریم تنها بمونن ولی یادمون میره که هیزم اون کوه آتیشی که تو قلب اونهاست وجود و حضور خود ماست ولی ما سرمستانه حضورمون رو ازشون دریغ میکنیم و میریم و بعضی وقتها اونقدر دیر یادمون میفته که باید برگردیم و اون آتیش رو سرپا نگه داریم که وقتی میرسیم میبینیم دیگه از اون کوه آتیش جز یه تل خاکستر سرد چیزی نمونده. و اونوقته که شروع میکنیم به فوت کردن تو خاکستر به امید اینکه دوباره مشتعل بشه، غافل از اینکه الان دیگه فقط خودمونو داریم تو یه مشت خاکستر به هوا بلند شده غرق و آلوده میکنیم. گاهی اونقدر به این کار ادامه میدیم که زیر اون خاکستر برای همیشه مدفون بشیم و جایی که روزی شعله های سوزانش گرما بخش دل و زندگیمون بود میشه مدفن سرد و خاکستریمون برای همیشه.
چقدر خوبه که اگه میدونیم جایی از این دنیا آتیشی هست که فقط با هیزم حضور ما داره زبونه میکشه لااقل به خاطر خودمون هم که شده بی خیال رهاش نکنیم و اگرم دست روزگار اینجوری پیش آورد که مجبور شدیم برای مدتی تنهاش بذاریم اونقدر دیر برنگردیم که...



-پاکباز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد